نویسنده :
سیاوش
|
|
عشق تو با می گساری درمان نمی شود اندوه من با گریه زاری درمان نمی شود
بیا دمی با هم بیاساییم کز هجرانت گر بمیرم سوگ من با سوگواری درمان نمی شود
بدین چشمان شهوت بار روی خوش مده کین هوس با بی بندوباری درمان نمی شود
می جوشدازنگاهت بدگمانی چنین مکن با من کین ننگ و ریا باشرمساری درمان نمی شود
غزل سیاوش کم قافیه ماند می دانی چرا؟ چون درد او با غزل سرایی در مان نمی شود
|
|
پنج شنبه 83/9/12 ساعت 2:14 عصر
|
|
|
|